*برای دیدنت پرمی زنددل
بهرکوآشناسرمی زنددل
چومی یابد نشانی بهترینم
گره برقفل هر در می زنددل
*عاطفه های شعریم،درسبدکلمات نگنجید؛پاشیدم دل زمین تاول زد.
ü مه درمه ؛ماه می ریزد از نگاهت ،مهتاب پیشکش ابروانت.
ü *بارانی تراز باران،بشارت کدام سوره نورانی ترا به هیاهوی سکوت می کشاند،سارایی ترین لحظه ،کدام پرنده داودترازتو،در وسعت سبز جوانه می خواند، وقتی لهجه توساده ترین حیات وفرصت چشمانت سایه سار امن پرنده می ماند.
ü *پهلوشکسته ترین آیین،شانه شانهءگسترهءغم هایت ،بهار می آید بهارانه ترین گلوگاه غزل هامان برای تو می خواند؛ساده ترین واژه برای من دریا باش به حرمت همزیستی آب وآینه،ای عطرسرگردان قاب های زمین،تا پنجره عطش های آفتاب،مهریه آرزوهامان همه آب های آبادی.
ثریاصدقی